جدول جو
جدول جو

معنی نصیحت پذیر - جستجوی لغت در جدول جو

نصیحت پذیر
(جَ / جِ بَ)
قابل نصیحت. آن که پند و نصیحت و اندرز کسی را می شنود و اطاعت می کند. (ناظم الاطباء) :
نصیحت پذیران به اندرز شاه
سوی شهر پوشیده جستند راه.
نظامی.
برو دستگیر ای نصیحت پذیر
نه خود را بیفکن که دستم بگیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
نصیحت پذیر
پند پذیر آنکه پند و اندرز را قبول کند نصیحت شنو: از یاران مشفق و... آزموده نصیحت پذیرنده باش خ
فرهنگ لغت هوشیار
نصیحت پذیر
اندرزپذیر، پندپذیر، پندگیر، پندنیوش،
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ حَ پَ)
پندشنوی. سخن پذیری. اطاعت. گوش به اندرز کردن. عمل و صفت نصیحت پذیر. رجوع به نصیحت پذیر شود
لغت نامه دهخدا
نصیحت نشنو. مقابل نصیحت پذیر. رجوع به نصیحت پذیر شود
لغت نامه دهخدا
آن که پندو اندرز عرضه می کند. (ناظم الاطباء). نصیحت کار. نصیحت گر. نصیحت گوی. (ازآنندراج). نصیحت گزار:
چو آگاه شد آن نصیحت گذار
که ازپند او گرم شد شهریار.
نظامی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نصیحت پذیر. نصیحت شنو: از یاران مشفق و نصیحت پذیرنده و آزموده، نصیحت پذیرنده باش. (منتخب قابوسنامه ص 41)
لغت نامه دهخدا
آنکه پند و اندرز را قبول کند نصیحت شنو: از یاران مشفق و... آزموده نصیحت پذیرنده باش خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصیحت پذیرفتن
تصویر نصیحت پذیرفتن
پندیدن
فرهنگ لغت هوشیار